احساسی

مطالب جالب وخواندنی،احساسی و...

احساسی

مطالب جالب وخواندنی،احساسی و...

تا همیشه

دیروز،هنگام شکوفه،کناررود روان،زیرسایه بید،باآواز قناری،نامت رادراعماق ذهنم مرور کردم.

وچه زیبا بود نامی که تا هفت بام بالاتر ازلانه ابرها آشنا بود.

امروز،هنگام نسترن،کنار آبشار مهتاب،زیر نور ماه باآواز جیرجیرک،نیازی به مرور نامی که حرارتش

نفس هایم راگرم می کرد،نبود.

زیرا،

ازدیروز تا فردا؛

فهمیدم که هوای عشقم هرگز برایت بارانی نخواهد شد،

خورشید کم...پس،

تامی توانی در آسمان قلبم بدرخش...

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا جمعه 5 دی 1393 ساعت 17:57

میمیم برات


فداااااااات

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.