دلم غیرت میخواهد،از آن غیرت های مردانه محکم که وقتی نگاه کسی بی جا چرخید،محکم توی
صورتش بخورد،که وقتی دستی بی جا دراز شد،دستش را بشکند،دلم مردی می خواهد ازآنها که
میگفتیمش شیر،دلم مراقب می خواهد،از آنها که میگفتیمش عقاب.....
دوست دارم گاهی،یک آغوش محکم،یک سینه شب،یک نگاه عاشقانه،یک قلب نگران،کنارم باشد!!!
جایی که دست هیچ کس به من نرسد ،جایی که من باشم و امنیت و لبخند.....،
جایی که بعداز هر ترس،بشنوم«نترس من هستم» و آغوشش محکم تر شود برای من و این نهایت
آرامش من است،غیرت را دوست دارم....،حسادت های مردانه را دوست دارم..........
میدونی خدا...تودنیات گاهی اوقات آدما به جایی میرسن که دلشون میخواد،داد بزنن و بگن:
«بسه دیگه نمی کشم»می دونی خدابه اونجا رسیدم ...صدای شکستنم روحس میکنم اما عرضه
فریاد ندارم،شاید اگه داد بزنم سریع بیای ولی مثل آدمی شدم که میخواد دادبزنه ولی انگارکسی
جلو دهنش و گرفته،واست نوشتم چون نتونستم داد بزنم حس بدی دارم،تنهام،شکستم ومیدونم
هیچ کس وندارم...وبازم مثل همیشه درجواب سوال های بقیه بایدبگم خیلی خوبم وبزنم زیرخنده
تودنیات ماسک زندگی ات بهم چسبیده...محکومم به زنده ماندن نه زندگی......خداااااااااااااا
خسته شدم خدا،از نفس کشیدن خسته شدم خداااااااااااااااااااا